درباره من

متن مرتبط با «بهمن» در سایت درباره من نوشته شده است

17 بهمن

  • دوشنبه هفدهم بهمن ۱۴۰۱ اول از همه بگم بعضی وقتا واقعا از مامانم متنفرم و دوم اینکه چرا هر وقت تصمیم میگیرم بیشتر بیام اینجا بیشتر یادم میره؟ ینی اونقدری از دفعه قبل گذشته که مجبور شدم برم بخونم ببینم چی نوشتم تا بیام دنباله ش رو اینجا بنویسم و اونقدری گذشته که یادم نمیاد در این بین چی به من گذشتهخب اول از همه راجب گربه م گفته بودم اوت الان اسم داره و اسمش وانیله و دیگه مریض نیست و کیوت ترین گربه ایهه که دیدم ختی با وجود اینکه منو دوست ندارهاحساس بدبختی میکنم خب؟ گربه لعنتیم مامانم رو به من ترجیح میده پیش اون میخوابه از دست اون قضا میگیره و هر اتاقی که مامانم میره اون دنبالش میرهحتی گربه م هم منو دوست نداره اره خب من همش سر کارم و منو کم میبینه و من بهش غذا نمیدم و خاکش رو تمیز نمی کنم و کونم سر خوب شدنش پاره شد و دوتا جای زخم ناقابل از اون بیماری قارچی ش رو دستم موندهولی باز خیلی کیوت و بوسیدنیه و خوردنی اصن دلم میخواد گازش بزنم و اینم بگم که بهش آلرژی دارم و از وقتی تو خونمونه با آنتی هیستامین خودم رو نگه داشتم از وانیل بخوام بگم اون شکمو ترین گربه اییه که دیدین مهم نیست چی دارین میخورین اگه دستتون هر خوراکی ای ببینه حمله میکنه سمتتون از خیار و کاهو گرفته تا کیک و بیسکوییت و ستنی و نگم از خوراکی مورد علاقه ش چیپسوانیل عاشق چیپسه و صدای باز شدن پاکت چیپس رو از اتاق خواب میشنوه و باید بگم تنها موقعی که میاد سمتم وقتیه که چیپس دستم گرفتناز بهنام بگم هنوز نصفه نیمه با همیم ولی هنوز همو ندیدیم قسمت نشد ینی میخواست بیاد ولی طوری شد که مامانش زنگ زد بهم که من نگرانم و نگران میشم بهنام میخواد بیاد و فک کرده من, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها